معنی قلعه ای باشکوه

حل جدول

قلعه ای باشکوه

نمایشنامه ای از درک والکوت


باشکوه

محتشم

فرهمند

فرهنگ معین

باشکوه

(شُ) (ص مر.) باعظمت، باابهت.

فارسی به عربی

باشکوه

رائع، غنی، مهیب، نبیل


قلعه

حصن، ذخیره، قلعه

فرهنگ عمید

باشکوه

شکوهمند، باجلال،

مترادف و متضاد زبان فارسی

باشکوه

باشوکت، باعظمت، پرابهت، پرشکوه، پرجلال، شکوهمند، مجلل،
(متضاد) بی‌شکوه، بی‌ابهت

فرهنگ فارسی هوشیار

باشکوه

(صفت) با جلال باعظمت باابهت.

فارسی به ایتالیایی

باشکوه

magnifico

فارسی به آلمانی

باشکوه

Grossartig [adjective], Majesta.tisch [adjective], Reich, Edel [adjective], Grossartig [adjective]

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی آزاد

قلعه

قَلْعَه، در تاریخ امر بطور خاص به «طبرسی» در مازندران و ایضاً به قلعه خواجو در نیریز و قلعه علی مردان در زنجان و قلعه ماه کو و قلعه چهریق و قلعه عکّا اطلاق شده است. قلاع دیگر نیز وجود دارد،

قَلعَه، کلات، دژ، قلعه، محوطه ای وسیع که با دیوار های محکم و برج و بارو محفوظ و محصور گردد (جمع: قِلاع، قُلُوع)،

معادل ابجد

قلعه ای باشکوه

550

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری